۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه

آزادی قدیمی ترین زندانی زن قزوین

آزادی قدیمی ترین زندانی زن زندان قزوین  


ارسال کننده:آقای بهروز معزی

خبرگزاری هرانا ـ مدیر زندان مرکزی قزوین گفت که  قدیمی ترین زندانی زن در زندان مرکزی قزوین پس از ۱۳ سال آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روابط عمومی اداره کل زندانهای استان قزوین، محمود ترابی با اعلام این خبرگفت: “این زندانی از سال۱۳۸۱ به اتهام قتل به زندان مرکزی معرفی شد که با تلاش های فراوان مددکاران اجتماعی، شورای حل اختلاف زندان وپیگیری دستگاه قضایی زمینه آزادی وی از زندان فراهم شد”.


مدیر زندان مرکزی قزوین در ادامه افزود: “این زندانی درگذر سالهای تحمل حبس توانست درتمامی فعالیتهای فرهنگی وقرآنی زندان مشارکت کند وموفق به دریافت گواهینامه های فرهنگی، فنی و حرفه ای و صنایع دستی زندان شود”.
ترابی عنوان کرد: “سرانجام باتلاش بی وقفه همکاران زندان و موافقت مراجع قضایی استان، قدیمی ترین زن زندان مرکزی قزوین بعداز تحمل ۱۳ سال حبس با تودیع قرار از زندان آزاد شد”.

ربودن زن جوان در مقابل چشمان شوهرش

ربودن زن جوان مقابل چشمان شوهرش!  


ارسال کننده:آقای نوید احمد فخرالدین
بررسی‌ها نشان می‌داد که پسر جوان ٤‌سال پیش نیز دختر همسایه‌شان را کشته و جسدش را به آتش کشیده است. این پسر پس از دستگیری موفق به جلب رضایت اولیای دم شد و با پرداخت دیه توانست از مرگ نجات پیدا کند. او پس از تحمل حبس از زندان آزاد شد و سپس با این زن و شوهر
سر جوانی که دختر مورد علاقه خود را کشت و توانست از خانواده اولیای دم رضایت بگیرد، این‌بار زن مورد علاقه خود را در مقابل چشمان شوهرش ربود. این پسر پس از دستگیری ادعا کرد که شاکی با پای خودش همراه او رفته است.


پسر جوانی که دختر مورد علاقه خود را کشت و توانست از خانواده اولیای دم رضایت بگیرد، این‌بار زن مورد علاقه خود را در مقابل چشمان شوهرش ربود. این پسر پس از دستگیری ادعا کرد که شاکی با پای خودش همراه او رفته است.
چندی پیش مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و در شکایتی از ربوده شدن همسرش خبر داد. این مرد به ماموران گفت: «دیشب مرد جوانی که از چند وقت پیش با ما آشنا بود جلوی در خانه ما آمد و پس از یک درگیری همسرم را در مقابل چشمانم ربود.»
این مرد زمانی که در مقابل سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، درباره جزییات این آدم‌ربایی گفت: «یک‌سال پیش همسرم با نمایندگی یکی از نمایندگی‌های صوتی و تصویری تماس گرفت و از آنها خواست که برای نصب تلویزیون به خانه‌مان بیایند. پس از آن مردی به نام بهرام به خانه ما آمد و تلویزیون را تعمیر کرد. در صحبت‌هایی که با این مرد داشتیم ارتباط ما صمیمی‌تر شد. وقتی او در جریان دستگیری برادرزنم به اتهام سرقت قرار گرفت، گفت که می‌تواند از طریق یک نماینده حقوقی مشکل برادرزنم را حل کند. برای همین ارتباط ما بیشتر شد و بهرام گاهی اوقات به خانه ما می‌آمد.»
او ادامه داد: «مدتی گذشت تا این‌که چند وقت پیش یک شب همسرم با حالت ناراحت و مضطربی به خانه آمد. رفتارهایش مشکوک بود، برای همین از او خواستم که توضیح بدهد. پس از پیگیری‌های زیاد درنهایت همسرم گفت که در این مدت بهرام مرتب مزاحم او می‌شده و می‌گفته باید با هم ارتباط داشته باشیم. همسرم ادعا می‌کرد پسر جوان او را تهدید کرده که از من جدا شود و با او ازدواج کند. شوکه شده بودم تا این‌که درنهایت دیشب بهرام به خانه ما آمد و شروع کرد به درگیری و فریاد زدن. هرچه سعی کردم او را آرام کنم، فایده‌ای نداشت.
این مرد مرتب فریاد می‌زد و جلوی همسایه‌ها آبروی ما را می‌برد تا این‌که گوشی تلفن همراهم روی زمین افتاد و من داشتم آن را از روی زمین برمی‌داشتم که ناگهان در یک لحظه غفلت من وارد خانه شد و چاقویی را زیر گلوی فرزند من گذاشت. او همسرم را تهدید کرد که اگر با او نرود، فرزندمان را به قتل می‌رساند. برای همین همسرم هم مجبور شد با او برود. همسرم رفت و پس از گذشت ٢ ساعت توانست از دست بهرام فرار کند و به خانه بیاید. من هم بدون هیچ صحبتی با همسرم به پلیس مراجعه کردم تا شکایت کنم.»
با این اظهارات، بازپرس دستور تحقیقات بیشتر در این زمینه را صادر کرد و درنهایت بهرام از سوی پلیس بازداشت شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که پسر جوان ٤‌سال پیش نیز دختر همسایه‌شان را کشته و جسدش را به آتش کشیده است. این پسر پس از دستگیری موفق به جلب رضایت اولیای دم شد و با پرداخت دیه توانست از مرگ نجات پیدا کند. او پس از تحمل حبس از زندان آزاد شد و سپس با این زن و شوهر آشنا شد.
این پسر در مقابل بازپرس درحالی‌که منکر آدم‌ربایی شد، گفت: «زمانی که برای نصب تلویزیون به خانه این زن و شوهر رفتم، با این زن ارتباط برقرار کردم. او هم قول داده بود که پس از جدایی از شوهرش با من ازدواج کند. ارتباط ما ادامه داشت تا این‌که روز حادثه من به خانه آنها رفتم و این زن همراه من آمد. ولی اصلا اصرار و زوری در کار نبود و او با پای خودش همراه من آمد. برای همین موضوع آدم‌ربایی را اصلا قبول ندارم.» پس از صحبت‌های این پسر، تحقیقات بیشتر در این رابطه آغاز شد و بازپرس نیز زن جوان را برای انجام تحقیقات به دادسرا احضار کرد تا موضوع آدم‌ربایی مشخص شود.
منبع: روزنامه شهروند